آموزش تغییرباورها و غلبه بر ترس در ماوراء
درود به همه اینجا اسرار ماوراست، در این آموزش به شما یاد میدیم که چطور با باورهای اشتباه روبرو بشین و چطور بتونین بر هر نوع باور غلط و ترس هایی که در زندگی دارین غلبه کنین.
تقریبا هممون میدونیم که ذهنیت و باور ما تاثیر زیادی روی زندگیمون دارن و شکست و پیروزی ما در مراحل مختلف زندگی وابسته به ذهنیت ماست.
تغییر ذهنیت کار خیلی دشواریه و هرچقدر که سن بیشتر میشه، این کار مشکل تر میشه.
دارونماها
بد نیست در ابتدای این آموزش اشاره ای به پلاسیبو یا دارونماها کنیم.
داروهای خاصی وجود دارن که گاهی پزشکان اونا رو تجویز میکنن. این داروها که به صورت قرص یا شربت و گاهی آمپول تجویز میشن، فیک هستن و فقط به خاطر تاثیر تلقینی که در اون مورد خاص میتونن داشته باشن، مورد استفاده قرار میگیرن.
حتی جراحی دروغین هم وجود داره و گاهی پزشک فقط بیمار رو بیهوش میکنه و بدن بیمار رو برش میده و دوباره بخیه میزنه تا بیمار فکر کنه که عمل شده.
البته همیشه و برای هر بیماری این کار جواب نمیده اما برای برخی موارد جواب میده و بیمار خوب میشه.
شرط تاثیر پلاسیبو اینه که بیمار ندونه اون دارو یا عمل الکیه.
بنابراین تلقین تاثیر زیادی روی باورهای شما میتونه داشته باشه و سعی کنین ازش به نحو مطلوب استفاده کنین.
البته توجه داشته باشید که همیشه دارونما جواب نمیده و اکثر اوقات داروی واقعی نیازه.
افراد زیادی در سراسر دنیا تونستن از طریق باور، بر بیماری غلبه کنن، یکی با سنگ شکر گذاری، یکی با مجسمه بودا، یکی با ذکر یکی با مدیتیشن و چیزی که در همه اینها مشترکه ذهنیت فرد هستش. باورها میتونه تاحد قابل توجهی تجربه شما از هستی رو تغییر بدن.
راه رفتن روی ذغال سرخ
در مناطق جنوبی ایران، اقوامی وجود داشتن که برای اثبات بی گناهی یه نفر، اونو مجبور به عبور از روی ذغال های گداخته میکردن.
ممکنه اینطور به نظر برسه که اینکار احمقانه یا خرافی بوده اما نکته جالبی درموردش وجود داره که شما توی فیلم آگورا هم این نکته رو میتونین ببینین.
در بین اون افرادی که واقعا اعتقاد به چنین روشی داشتن، فردی که واقعا بی گناه باشه، خودشو بی گناه میدونه و اطمینان داره که میتونه از روی ذغال ها به سلامت عبور کنه. همین باعث موفقیتش در این کار میشه اما فردی که گناهکاره چون دچار تردید و استرس میشه، در این کار موفق نمیشه و شکست میخوره.
در واقع راه رفتن روی ذغال کار خیلی سختی نیست و اگه شخص واقعا باور داشته باشه که میتونه انجامش بده، موفق به انجامش میشه. من بارها این کارو انجام دادم که اجراهام از سالها پیش در اینترنت هست.
بعضیا میگن که این کار توجیه علمی داره و همه میتونن انجامش بدن چون مدت زمان کوتاهی پاشون روی ذغاله یا قبلش روی چمن راه رفتن و پاشون رطوبت داره.
اما من به شما قول میدم که بیش از ۹۰ درصد افراد، اگه فقط به توجیه علمی این کار متکی باشن، حتما پاشون میسوزه.
یک آزمایش جالب از قدرت ذهن:
یک اصل مهم در قوانین بنیادی هیپنوتیزم میگه، وقتی قدرت اراده به طور آگاهانه سعی میکنه کاری را انجام بده اما این کار درتضاد با قدرت تصوره، همیشه قدرت تصور پیروز میشه.
یه پاندول در دستتون بگیرین و سعی کنین دستتون رو بی حرکت نگه دارین. اما تصور کنین پاندول به چپ و راست حرکت میکنه. لحظه ای بعد میبینین که پاندول با اینکه سعی کردین دستتون رو حرکت ندین، اما داره به چپ و راست حرکت میکنه.
حتما متوجه شدین که یه وقتایی که میخواین صبح زود بیدار بشین و سعی میکنین شب زودتر بخوابین موفق نمیشین.
هرچقدر تلاش میکنین که زودتر بخوابین نمیشه و ذهنتون مشغول افکار مختلف و تصویرسازی های گوناگونه و اراده رو مغلوب میکنه.
اما اگه به جای این کوشش، در جاتون دراز بکشین و منظره ای آرامش بخش رو تماشا کنین یا خاطره ای آرامش بخش رو تصور کنین، مدت کوتاهی بعد، به خواب میرین.
ما میتونیم با استفاده از تجسم، در فیزیولوژی و عملکرد بدنمون تاثیرات زیادی بذاریم.
آزمایش دست مصنوعی:
یه آزمایش جالب انجام شده که شاید دیده باشینش. دست یه نفرو براش پنهان میکنن و یه دست مصنوعی میذارن جلوی بدنش. دست مصنوعی وصل نیست به بدن اون شخص اما وقتی ضربه ای به دست وارد میشه، اون شخص احساس درد میکنه.
بسیاری از اهدافی که شما دارین با دستکاری کردن مغز یا به اصطلاح هک مغز ممکن میشه.
مغز شما طوریه که اکثر کارها رو به صورت از پیش تعیین شده و با برنامه قبلی انجام میده. هک مغز کار مشکلیه اما میشه کم کم با تکنیک های مختلف این کارو انجام داد و ما توی آموزش هامون بهش میپردازیم.
باورهای اشتباه:
در فلوریدا یه پرسشنامه جالب رو با کمک مردم پر کردن.
از مردم سوال شد که احتمال کشته شدن شما توسط آهو بیشتره یا کوسه؟
اکثر افراد با اطمینان گفتن کوسه. اما در حقیقت احتمال اینکه توسط آهو کشته بشین ۳۰۰ برابر، بیشتر از کوسه هستش.
سالانه فقط ۵ نفر توسط کوسه ها کشتن میشن. چون مردم اغلب در محل زندگی کوسه ها حضور ندارن.
حمله کوسه چون بیشتر رسانه ای شده و ترسناک ترم هست، ذهنیت شما رو دچار اشتباه کرده. در حقیقت حمله کوسه بسیار نادره.
اما این موضوع چون بسیار قابل تصورتر و قابل درک تر از کشته شدن توسط آهوعه، خیلی خوب وایرال و رسانه ای شده و همیشه در مورد خورده شدن توسط کوسه صحبت میکنن و درموردش فیلم میسازن.
این مثال ، یه تلنگر بود برای اینکه متوجه بشین بسیاری از باورهای شما ممکنه اشتباه باشن و با افزایش آگاهی و در نظر گرفتن احتمالات میتونین به ذهنتون غلبه کنین. حتما متوجه شدین که مغز من طوریه که برای بررسی یه موضوع تا حد ممکن همه احتمالات رو در نظر میگیره و بعد یکی یکی اونا رو بررسی میکنه.
اما اکثر افراد مستقیما به سراغ پاسخی میرن که بهش باور دارن.
با ترس ها روبرو شوید
شجاعت روبه رو شدن با ترس هاتون رو داشته باشین خیلی اوقات ترس به صورت یه مانع و فایروال برای رسیدن به حقیقت عمل میکنه.
مثلا در مورد راه رفتن روی ذغال، دقیقا ترس، چنین عملکردی داره.
یک بار که من این کارو در جایی انجام دادم، یکی از دوستانم که همراه من بود بهم گفت میخواد بعد من اینکارو انجام بده. گفتم آیا آمادگی این کارو داری؟
گفت وقتی تو هستی آمادگیشو دارم و جرعتشو دارم. چند سال پیش هم وقتی باهم بودیم تونستم روی شیشه راه برم.
اون بعد از من، اینکارو با موفقیت انجام داد.
نکته:
یه نکته جالب در این زمینه وجود داره.
ذهن شما با دیدن رفتارهای بقیه شرطی میشه.
مثلا اگه در یک اتاق به همراه چند نفر دیگه زندانی شده باشین و کسی که قصد فرار داره، هربار که به سمت در حرکت میکنه دچار شوک الکتریکی بشه، شما با اینکه این موضوع رو تجربه نکردین اما دیگه قصد فرار نمیکنین.
اگه کسی غذایی بخوره و حالش بد بشه، شما هم نسبت به همون غذا در اون زمان، حس بدی پیدا میکنین و اشتهاتون کم میشه.
اگه از بین دوستان و آشنایان شما کسی کسب و کاری راه اندازی کنه و شکست بخوره، این در ذهنیت شما هم تاثیر میذاره و احتمال اینکه شما هم اون کارو انجام بدین کم میشه.
بنابراین مهمه که با چه افرادی در تماس باشین. چون اونا مستقیما یا غیرمستقیم، باورهای شما رو شکل میدن.
اگه برای روبرو شدن با ترس هاتون مشکل دارین در مرحله اول بهتره درمورد اون چیز تحقیق کنین و اطلاعاتتون رو بالا ببرین.
با این کار، کم کم ذهنتون باهاش آشنا میشه و ترستون کمتر میشه.
مثلا پسری که میخواد بره سربازی و هیچ چیزی درموردش نمیدونه ممکنه بترسه. اما اگه با افرادی که سربازی رفتن صحبت کنه و خاطرات اونا و تجربیات اونا رو بشنوه، ترسش کمتر میشه چون دیگه براش از حالت ناشناخته بودن مقداری خارج میشه.
بنابراین اطلاعات کافی داشتن از چیزی باعث میشه ترستون کمتر بشه. مثل یه برقکار که ترس بسیار کمتری نسبت به بقیه از برق داره، حتی شاید ترسش صفر باشه.
یا مربی حیوانات وحشی که به خاطر شناختی که از حیوونا داره، بدون ترس یا با کمترین ترس کارشو انجام میده.
در واقع ازتون نمیخوایم که باورهاتون رو کنار بذارین، بلکه اونا رو دائما مورد پرسش و آزمایش قرار بدین و دانشتون رو نسبت بهش بالا ببرین.
تصویر سازی ذهنی
در مرحله دوم باید با ترس هاتون روبرو بشین و یکی از تکنیک هایی که میتونه در این زمینه بهتون کمک کنه، تجسم و تصویرسازی ذهنیه.
اینطوری ذهنتون به اون موضوع عادت میکنه و براش تکراری میشه.
خیلی از هنرمندان و سخنوران که میخوان روی صحنه برن، قبلش از این تکنیک استفاده میکنن.
به این ترتیب، روبرو شدن با ترسها براتون آسونتر میشه و باورهای موجه تری هم پیدا میکنین.
باورها روی خلقیات شما هم تاثیر میذارن. مثلا اگه باور داشته باشین که دنیا مکانی پرخطر و خصمانس، خلق و خوی شما متناسب با اون تغییر میکنه و مدام سعی میکنین که آماده مقابله با اتفاقات بد باشین اما اگه معتقد باشین که دنیا جای خوب و آرومیه، خلق و خوی شما هم آروم و خونسرد میشه.
آزمایش جالب دانشمندان که ثابت کرد مغز، حقیقت رو تحریف میکنه
آزمایش جالبی انجام شد که نشون میده تفکر و باور ما در مورد چیزی، واقعیت رو برامون تحریف میکنه.
در یه آزمایش به گروهی از مردم به مدت ۳۰ ثانیه رنگی رو نشون دادن.
سپس ۳۰ ثانیه در مورد موضوعی باهاشون صحبت کردن و بعد ۵ رنگ رو در مقابلشون قرار دادن و ازشون خواستن اون رنگی که در ابتدا دیده بودن رو از بین ۵ رنگ، پیدا کنن.
یکی از رنگ ها شبیه رنگ اصلی بود و بقیه تفاوت بیشتری داشتن.
۷۶ درصد افراد، تونستن رنگی که ابتدا دیده بودن رو به درستی تشخیص بدن.
در آزمایش دوم به افراد رنگی نشون داده میشد، و بهشون میگفتن که درمورد رنگی که دیدن، صحبت کنن. مثلا بگن این رنگو کجاها دیدن، در چه لباس ها یا مکان ها یا وسایلی؟
اونا ۳۰ ثانیه باید درمورد رنگی که دیده بودن صحبت میکردن و بعد شبیه آزمایش اول ۵ رنگ بهشون نشون داده میشد و باید رنگی که ابتدا دیده بودن و درموردش صحبت کرده بودن رو پیدا میکردن.
نتایج شوکه کننده بود! این بار فقط ۳۲ درصد تونستن رنگ رو درست تشخیص بدن.
این آزمایش نشون داد که وقتی ما درمورد چیزی صحبت میکنیم، واقعیت موجود رو مطابق با باورها و افکارمون تغییر میدیم.
خیلی از خاطرات بدی که شما از آدم ها دارین یا از دستشون دلخورین، مطمئن باشین واقعیت کاملا اونطوری که فکر میکنین نیست و ذهنتون بر اساس باورهاتون، واقعیت رو تحریف کرده.
تمرین:
ازتون میخوام به عنوان تمرین باورهای مثبت و منفی خودتون رو بنویسین و تاثیرشون توی زندگی تون رو بررسی کنین.
به این مثال دقت کنین:
فرد الف: معتقده که مردم خودخواه و حریص و بد هستن
تاثیر این باور حدودا چنین چیزی میشه:
او بدبین و احتمالا کمی افسردس
تعداد دوستانش کم هستن
احتمالا رابطه دوستانه و عاشقانه ای با کسی نداره
با همسایگانش ارتباط صمیمانه ای نداره
در فعالیت های گروهی مشکل داره
احساس امنیت کافی در زندگیش نمیکنه
احتمال کینه ای بودن و به دل گرفتن خطاهای دیگران براش زیاده
فرد ب: معتقده که زندگی و دنیا، پرخطر و نا امنه
این فرد احتمالا خیلی کم به مسافرت میره و بیشتر توی خونه هستش
به احتمال زیاد از هواپیما و وسایل نقلیه مسافرتی وحشت داره
اکثر ورزش ها رو انجام نمیده
هزینه زیادی رو صرف بیمه و خدمات درمانی میکنه
اهل ریسک کردن نیست و ارتباطات محدودی داره
همونطور که متوجه شدین، دنیا برای این دو نفر تیره و تاریک تره نسبت به کسی دید مثبت تری نسبت به مردم و جهان داره.
باورهای منفی خودتونو شناسایی کنین و با روش های مختلف اونا رو راستی آزمایی کنین تا ببینین آیا واقعا درست هستن؟
بهتون قول میدم بسیاری از اونا اشتباه هستن.
باورهایی که پی بردین اشتباه هستن اصلاح کنین. مثلا این باور که مردم فریبکارند و از من سواستفاده میکنن رو به این تغییر بدین که به برخی از مردم میشه اعتماد کرد و محترم هستن.
اینکه هرگز نباید احساسات و مشکلاتمو به دیگران بگم به این تغییر بدین که به برخی آدم ها و دوستان واقعی میشه احساسات و مشکلات رو گفت.
اگه در رابطه ای مشکلی وجود داره باید ازش صرف نظر کنم به این تغییر پیدا میکنه که برخی مشکلات در رابطه رو میشه با گفتگو حل کرد یا از مشاور کمک گرفت.
یک آزمایش جالب دیگه در امریکا:
در یکی از مدارس امریکا آزمایش جالبی انجام شد.
تصمیم گرفتن که به جای اعلام مردودی در نتایج امتحانات، از کلمه نه هنوز، استفاده کنن.
این کلمه باعث میشد در ذهن فرد تداعی بشه که هنوز فرصت جبران هست و فرد در مسیر یادگیریه. اما کلمه مردود یعنی برچسبی روی ناتوانی دانش آموز و او هم تا حد زیادی ناامید میشه.
پس با تلقین و تغییر باور میشه بسیاری از مشکلاتو حل کرد.
این کارو به صورت یه چالش شروع کنین و ببینین چه کارهایی هست که قبلا در اونا شکست خوردین یا چون فکر میکردین نمیتونین انجامشون بدین شروعشون نکردین. حالا با تغییر باور دوباره به سراغشون برین.
شاید در این زمینه گیمرها تجربه خوبی داشته باشن. معمولا برخی بازی ها که سخت هستن، بعد از یکی دوبار انجامشون، رهاشون میکنیم و میگیم این بازی رو نمیشه رفت.
بعدا ممکنه درزمان دیگه ای بگیم بذار دوباره بازیش کنم، شاید اونقدر سخت نبوده باشه. و این بار موفق میشیم بازی رو تا انتها بریم.
توی زندگی واقعی هم همینه و چنین چالشی وجود داره.
همونطور که همیشه میگم، هیچوقت نمیشه از چیزی کاملا مطمئن بود و باید همیشه نوعی بررسی و حقیقت جویی برای آپدیت کردن باورهامون داشته باشیم.
هر سوالی که دارین در کانال یوتیوب اسرار ماورا بپرسین.