راز بزرگ تجربیات ماورایی
سلام امروز قصد دارم راز بزرگی رو به شما بگم که اکثر اساتید ماورا، از اون مطلع هستن ولی معمولا صحبتی در موردش نمیکنن.
اگه این رازو ندونین ممکنه روزها و ماه ها و حتی سالها درجا بزنین.
انسان ها از نظر ماورایی به دو گروه تقسیم میشن.
دسته اول اونایی هستن که تجربیات ماورایی دارن و معمولا از بچگی این تجربیات رو داشتن. این گروه ممکنه تمریناتی هم انجام داده باشن و یا انجام نداده باشن.
اما بسیاری از افراد هم هستن که با وجود تمرینات بسیار و انجام روش های مختلف، هیچ تجربه ماورایی بزرگی نداشتن.
سایت قبلی من (اسرار ماورای سابق) حدودا ۵ هزار عضو فعال داشت و من این دو گروه رو که به من پیام میدادن به دقت بررسی میکردم.
عده ای از اونها به دنبال انجام یک کار خارق العاده، باز کردن چشم سوم یا دیدن یک موجود ماورایی و ارتباط با اون بودن. به سراغ هر تمرینی هم رفته بودن ولی به نتیجه ای نرسیده بودن.
یکی از این افراد، احضارهای مختلفی انجام داده بود اما هیچ اتفاقی براش نیافتاد. ریاضت های مختلفی هم انجام داده بود از چهل روز قرار گرفتن در یک دایره یا سکوت کامل تا انجام مراسمات خاص. با این حال هیچ اتفاقی براش نیافته بود.
از طرفی افرادی هم بودن که براحتی و یا حتی بدون خواسته خودشون چنین تجربیاتی داشتن. مثلا یکی از دوستان من در حین انجام تمرین نقطه سیاه موجودی ماورایی را دیده بود.
معمولا اولین چیزی که در مورد گروه دوم به ذهن افراد میرسه اینه که حتما استاد خوبی نداشتن یا تمرینات ناقص هستن و به دنبال تمرینات و استاد بهتر میگردن. اما حقیقت چیز دیگریست.
راز اینه:
شما اگر از ابتدا و از دوران کودکی عادی باشین و چیزی ماورایی رو حس نکنین، با هیچ تمرین و احضاری هم چیزی نخواهید دید.
اما آنهایی که از کودکی خاص بوده اند و تجربیات ماورایی داشته اند حتی با کوچک ترین تمرین یا یک عمل ساده ممکنه دوباره دچار همان تجربیات شوند.
رازی که بهتون گفتم برای هر دو گروه حامل یه خبر خوب هست و یه خبر بد.
خبر خوب برای گروه اول اینه که به راحتی میتونن پیشرفت کنن. اکثر تمرینات روی اونا جواب میده و با انجام هر تمرین، تجربه ای ماورایی خواهند داشت.
خبر بد اینکه این افراد باید خیلی مراقب باشن و احتمال اینکه اتفاق بدی براشون بیافته وجود داره و آسیب پذیر هستن. که البته برای این مشکل راه حل هایی هست.
و اما گروه دوم
خبر بد اینکه این افراد به سختی میتونن نتیجه ای در ماورا بگیرن و اکثر روش ها براشون بی نتیجهس.
من روی این افراد کار کرده ام و بهترین راه برای اونا دو چیز هست. اول تغییر در سبک زندگی و باورها. یعنی با انجام یک سری تغییرات، اونا کم کم تغییر میکنن و دیگه اون آدم سابق نیستن. البته هنوز پتانسیل لازم رو ندارن بنابراین تمریناتشون فرق میکنه.
تمرینات این افراد به صورت بیسیک است و روی تقویت نیروهای درونی باید کار بشه. شبیه روش هایی که من در تمرین تعبیر خواب یا تله پاتی با کارت های زنر توضیح دادم. نوشتن رویاها و تمرینات پایه ای.
اکثر افراد دنبال روش هایی هستن که برای گروه اول مناسبه نه برای گروه دوم. مثل مراسم پنتاگرم یا خواندن یک متن باستانی و احضار یک موجود یا عملی فوری برای برآورده شدن خواسته ای یا باز شدن چشم سوم.
اگر شما جزو گروه اول نباشین این روش ها براتون جواب نمیده. هرچقدر هم که به دنبال روش های بهتر برین، نتیجه درست حسابی نمیگیرن و در آخر به حرف من میرسین.
اما از کجا بفهمیم که جزو دسته اول هستیم یا دوم؟
اگه بالاتر از ۲۰ سال سن دارین و جزو گروه اول بوده باشین به احتمال بسیار زیاد حتما تجربه ای ماورایی و متفاوت از دیگران داشتین.
اما اگه هنوز هیچ تجربه ماورایی خاصی نداشتین و تمریناتی هم کردین و نتیجه خاصی نگرفتین یعنی جزو گروه دوم هستین. اگه واقعا خواستار ماورا هستین ناامید نشین با تغییر در سبک زندگی و انجام تمرینات پایه ای میتونین فاصلتون رو با گروه اول کم کنین، هرچند که هیچوقت با اونا یکی نمیشین.
و حالا خبر خوب درمورد گروه دوم رو بگم:
برای شما برخلاف گروه اول، احتمال بروز اتفاق بد از نوع ماورایی بسیار بسیار کمه. شما میتونین بدون هیچ ترسی هر نوع تمرینی رو انجام بدین و دانش و تجربیاتتون رو گسترش بدین و اتفاق خطرناکی براتون نمیافته.
به یه نکته ای هم باید اشاره کنم. بعضی از شما جزو گروه اول هستین اما اهدافی ماورایی داشتین که بهش نرسیدین. یعنی تجربیات ماورایی داشتین، اتفاقات خاصی هم براتون افتاده ولی میخواین به یه قدرت خاصی برسین که هنوز موفق نشدین. شما باز هم جزو گروه اول محسوب میشین و به شرط درست بودن هدفتون با انجام تمرینات درست میتونین بهش برسین.
منظورم از درست بودن هدف ماورایی چیه؟
یعنی هدف ماورایی شما باید خرق عادت باشه نه معجزه. هیچ کدوم از ما نمیتونیم معجزه کنیم و فقط میتونیم به خرق عادت دست پیدا کنیم.
بعضی چیزها شدنی هست اما احتمال رخ دادنش کمه و وقتی اتفاق میافته میشه خرق عادت. مثلا اگه کسی از بالای پل عابر پیاده به پایین بپره، به احتمال زیاد آسیب میبینه. اما یه نفر ممکنه این کارو انجام بده و آسیبی هم نبینه. در اینجا خرق عادت اتفاق افتاده و معجزه ای در کار نبوده.
یا یک نفر بیماری مثل سرطان داشته که در حال حاضر درمانی براش وجود نداشته و خوب شده. این هم شدنی هست ولی احتمال خوب شدنش خیلی کم بوده. درواقع حتی بدترین نوع سرطان هم احتمال خوب شدنش هست.
اما شما هیچوقت برای کسی که پاهاش قطع شده تلاش نمیکنین تا پای جدیدی براش رشد کنه و دربیاد. یا هیچ وقت با هیچ روش جادویی انتظار ندارین که از سقف اتاقتون بی وقفه پول بریزه روی سرتون. یا هیچوقت انتظار ندارین که پدر پدربزرگتون که سالها پیش مرده یهو به مناسبت کریسمس زنده بشه و بیاد پیشتون. چون خودتون میدونین که غیر ممکنه و براش تلاشی هم نمیکنین.
در این مثالها تفاوت خرق عادت و معجزه براتون واضحه ولی گاهی در متافیزیک به این علت که خیلیها به اشتباه فکر میکنن که همه چیز ممکنه، دچار سردرگمی میشن و هدفی ماورایی برای خودشون انتخاب میکنن که در حد معجزس و غیرممکن. به همین خاطر حتی اگر جزو گروه اول باشن، هرچقدر هم تلاش کنن بهش نمیرسن.
به خاطر داشته باشین که امکان پذیر شدن کارهای غیرممکن، معجزس و ما نمیتونیم معجزه کنیم. ما فقط میتونیم کارهایی انجام بدیم که خرق عادت هست.
سوالات خود را در یوتیوب اسرار ماورا بپرسید.