درمان بی خوابی با هیپنوتیزم
هر شب بیش از یک میلیون نفر از مردم بریتانیا از بی خوابی رنج میبرند. آنها جمعیت مبتلا به این بیماری را تشکیل می دهند که ۱۵ درصد از تمام داروهای سازمان بهداشت ملی به آنها مربوط است.
سوابق این بیماری نشان میدهد که ترس از بی خوابی دلیل اصلی این بیماری است!
تا بیمار به فکر درمان می افتد و به پزشک مراجعه میکند، کمبود خواب او را از پا درآورده و ترس از بی خوابی، باعث استمرار آن میشود.
طبیعت بشر به گونه ای است که در زمان ترس و خطر تلاش می کند بجنگد یا بگریزد. همین امر باعث بی خوابی می شود و زمانی که فرد به سختی به خواب میرود پس از بیدار شدن احساس خستگی میکند.
این درست مانند آن است که بیمار را درون قفس شیر ببرند و به او بگویند نگران نباش، این دارو را بخور و راحت استراحت کن!
هر انسانی به طور غریزی نسبت به خطر واکنش نشان میدهد. به همین دلیل تمام سلول ها و بافت های بدن بیمار تحت فشار قرار میگیرند تا برای حفظ خود بیدار بمانند.
مطالعات و تحقیقات نشان میدهند که در هر مورد از بیماری بی خوابی نوعی ترس عمیق نهفته است که خواب را به نظر خطرناک جلوه میدهد و بیمار را مضطرب میکند.
مورد اول:
مرد میانسال متاهلی سالها بود که از بی خوابی شدید رنج میبرد. درمان هیپنوتیزمی علت ساده آن را که بیمار فراموش کرده بود آشکار کرد.
وی چند شب قبل از اینکه این مشکل در او ایجاد شود، در یک مهمانی شرکت داشت.
پس از مدتی متوجه شد همه درباره مردی صحبت میکنند که هنگام خواب با خودش حرف میزند. از آنجا که این مرد در جوانی اعمال خلافی انجام داده بود، از ترس اینکه مبادا مانند آن مرد در خواب حرف بزند و اعمال خلافش برای همسرش آشکار شود دچار بی خوابی شد و ناخودآگاهاش با خوابیدن مبارزه میکرد.
او برای خوابیدن از داروهای خواب آور استفاده میکرد.
هیپنوتیزم همه چیز را برای او تشریح کرد و به او اطمینان داد که بدون ترس از افشا کردن چیزی، میتواند به راحتی استراحت کند. درنتیجه ناراحتی او خیلی زود برطرف شد.
مورد دوم:
خانم میانسالی ادعا کرد که سالهاست به سختی چشم برهم می گذارد. او با استفاده از هیپنوتیزم توانست به خاطر بیاورد که از چه زمانی بی خوابی او شروع شده است. ظاهرا شوهر او در حال خواب خرناس میکشید و نمی توانست استراحت کند.
در نتیجه تصمیم گرفتند که در اتاق های جداگانه بخوابند.
جداکردن محل خواب او از همسرش به تدریج این نگرانی را در بیمار ایجاد کرد که مبادا همسرش را از دست بدهد.
درمان هیپنوتیزمی او را قادر ساخت تا افکارش را تا حدی متعادل کند و با وجود اینکه همسرش هنوز خرناس میکشید توانست در کنار او بخوابد.
مورد سوم:
جوانی فقط می توانست روی صندلی بخوابد و به محض اینکه درون رختخوابش قرار میگرفت خوابش نمیبرد. هیپنوتیزم مشخص کرد که نوعی ارتباط پنهانی میان رختخواب و خطر در ذهن بیمار وجود دارد. او شرح حال خود را این چنین بیان میکند:
پس از جنگ به شدت مجروح شدم و مدت زیادی در بیمارستان برای عمل جراحی بستری بودم. تصور خوابیدن و رختخواب مرا تحت فشار قرار میداد و نمی توانستم استراحت کنم.
با چند جلسه هیپنوتیزم درمانی توانست این ارتباط مضر را بهم زده و به جای ترسیدن، با خیالی آسوده بخوابد.
نتیجه گیری:
این موارد و نمونه های مشابه بی شمار دیگر نشان میدهد که بی خوابی دلیل بسیار ساده ای دارد اما علت آن از نظر بیماران پنهان است. زیرا آنچنان مشغول مبارزه با این مشکل هستند که علت اولیه ناراحتی را فراموش کرده اند.
درمان هیپنوتیزمی با آرام کردن فکر، دور باطل را شکسته و به بیمار این توانایی را میدهد که علت بیماری خود را بشناسد و با مشاهده هر چیزی در محل مناسب خود با مسائل به طور طبیعی مواجه شود.
استفاده از داروهای خواب آور بیشتر موجب بی خوابی می شود تا آن را درمان کند، زیرا بیمار متوجه میشود که هر روز برای خوابیدن به داروهای بیشتری احتیاج دارد و این موضوع برایش نگران کننده میشود.
هیپنوتیزم ریشه و ماهیت بیماری را سریعا شناخته و علت آن را درمان میکند. این درمان بسیار علمی و منطقی است و صرفا به تجویز دارو برای جلوگیری از علائم بیماری بسنده نمیکند.
قسمتی از کتاب : اسرار هیپنوتیزم، نوشته: س.ج.وان پلت، ترجمه محمدرضا آل یاسین