ماجراهای کشف تلقین به خود توسط امیل کوئه
امیل کوئه تصمیم گرفت نظریات خود را در زمینه هیپنوتیزم و تلقین ارائه کند. او معتقد بود: عامل موفقیت در زمینه ی هیپنوتیزم جملات و کلماتی که هیپنوتیزور بیان می کند نیست، بلکه عامل مهم در این زمینه، پذیرش این مطالب و قبول آنها توسط ذهن خود سوژه است.
بنابراین باتوجه به این حالات هیپنوتیزم و تلقین به نفس تفاوت چندانی بایکدیگر ندارند.
به نظر کوئه بیماری که با داروی او خوب شد، به این خاطر درمان شد که به خودش تلقین کرده بود که (با این داروی جدید حتماً خوب می شود).
در این جریان کوئه و داروی کوئه نقشی نداشت، بلکه کار مهم را ذهنیت و تلقین به نفس خود بیمار انجام داده بود.
پس از اطمینان از این واقعیت، کوئه شروع به تأسیس کلینیک های رایگان برای درمان بیماران کرد.
او با وجود شهرت و محبوبیتی که بدست آورد، نه به پول توجه داشت و نه دچار تکبر و خود بزرگ بینی گردید.
فردی که به من (نویسنده کتاب) مطالب و اطلاعات زیادی درباره ی هیپنوتیزم یاد داد، در کودکی کوئه را دیده بود.
او در ۶ سالگی به علت شب ادراری تحت درمان تلقین کوئه قرار گرفته بود.
در آن زمان او در آلمان زندگی می کرد و کوئه در سفرش به آلمان برای درمان به خانه او رفته بود.
این فرد هنوز متانت، وقار و مهربانی کوئه را به یاد داشت و برای تمام عمر خاطره ی خوشی از او در ذهنش بجای گذاشته بود.
سفر به امریکا:
یک اشتباه بزرگ کوئه مسافرت به آمریکا بود.
در آن موقع مطبوعات و مردم آمریکا بیصبرانه انتظار دیدن او و شنیدن کلمات او را داشتند.
در این سفر که به خرج یک موسسه فرهنگی انجام گرفت، کوئه چند سخنرانی برای عامه ی مردم کرد.
در این مجالس عمومی که کوئه بحث های علمی و روان شناسی را برای اکثریت حضار مناسب نمی دانست، به صورت بسیار ساده نظریات خود را مطرح کرد و بیشتر به جمله معروف خود که برای تلقین بکار می برد تکیه کرد.
بطوری که جراید آمریکا تمام نظریات و فلسفه کارهای او را تنها در این جمله خلاصه کردند.
(هر روز،در هر زمینه و به هر صورت من بهتر و بهتر می شوم.)
مجلات و روزنامه ها با درک غلط و نارسای خود از نظریات کوئه جوک ساختند و چند شب بعد قهرمانان معروف کارتون های کمدی مثل (میکی ماوس) ،(دونالد داک) و (پوپیه) در شوهای تلویزیونی به صورت استهزا آمیز و با اداهای آنچنانی این جمله را به خود تلقین می کردند:
(هر روز ، در هر زمینه و به هر صورت من بهتر و بهتر می شوم.)
روزنامه ها و مجلات شروع به مسخره کردن کوئه کردند و از آنجایی که کوئه به زبان انگلیسی تسلط کافی نداشت، نمی توانست در مقام جوابگویی برآید.
به این ترتیب امیل کوئه مثل بسیاری از مردان بزرگ و دانشمندی که قبل از او و بعد از او به علت نادانی و تکبر روزنامه نگاران مورد اهانت و بی آبرویی قرار گرفته بودند، او هم از این لجن پراکنی ها صدمه زیادی دید.
موقعی که کوئه به فرانسه برگشت، قبل از او روزنامه های آمریکایی به فرانسه رسیده بودند و به شهرت و اعتبار او صدمه زیادی زده بودند.
از آن تاریخ تا سال ۱۹۲۶ که کوئه مرد، مردی دلشکسته و از این واقعه افسرده و دلمرده بود.
ولی تاریخ این قضاوت را خواهد کرد که کوئه فردی دانشمند و در زمینه ی هیپنوتیزم عقاید بسیار درخشانی داشت.
او برای ما قوانین تلقین را به یادگار گذاشت.