آلیستر کراولی که بود؟ همه چیز درمورد این جادوگر بدنام
آلیستر کراولی در سال ۱۸۹۸ زمانی که ۲۳ سال داشت جستجوی خود برای دستیابی به جادو را آغاز کرد. او به شاخه هرمسی انجمن سری موسوم به فجر زرین یا طلوع طلایی پیوست.
اعضای آن، دستی در کیمیاگری، تاروت، اخترگویی، آینده بینی، علم اعداد، نمادگرایی ماسونی و جادوی آئینی داشتند.
کراولی در حال رسیدن به مقام خبره صغیر بود که از آن باز ماند به این علت که یک دوجنسگرا بود و این گرایش در آن گروه به شدت محکوم بود. به همین خاطر علی رغم تمامی آموزش های لازم که کراولی به خوبی گذرانده بود، از اعطای این درجه به او، خودداری کردند.
این موضوع باعث درگیری و مشاجراتی بین آنها شد و گفته شده است که در یک درگیری آنها برعلیه کراولی از حملات اختری استفاده کردند که باعث شد لباس هایش آتش بگیرد و بسوزد.
کراولی در همان زمان یعنی سال ۱۹۰۰ میلادی از فجر زرین اخراج شد.
او که قبلا از دانشگاه هم انصراف داده بود و برخلاف خواست خانواده که مذهبی بودند، مذهب را نیز رها کرده بود، بیش از پیش تنها و آسیب دیده شد.
شروع ماجراها
بنابراین تصمیم گرفت با فرشته نگهبان خود ارتباط برقرار کند.
چندین سال کوشید و به کشورهای مختلف سفر کرد تا مکاتب عرفانی و جادویی مختلف را بیاموزد.
بالاخره در مارس ۱۹۰۴ مدعی شد که فرشته نگهبان خود را به شکل موجودی به نام آیواس دیده است و این موجود به مدت سه روز کتابی را به وی دیکته کرد که معروف ترین اثر او به نام کتاب قانون یا کتاب شریعت، شد.
بسیاری از متخصصین معتقدند که او با یک شیطان در ارتباط بوده است نه فرشته نگهبان. برخی دیگر مدعی هستند که او با یک فرازمینی ارتباط گرفته است به این دلیل که شکل و شمایل موجود را شبیه بیگانه های خاکستری توصیف کرده بود.
و عده ای هم معتقدند که او برای اینکه اسم و رسمی پیدا کند به دروغ گفته است که با چنین موجودی ارتباط برقرار کرده و تمام کتاب را خودش براساس مطالعاتی که داشته نوشته است.
کراولی در دوران جوانی عدد ۶۶۶ را که در انجیل با نام عدد شیطان شناخته میشد به عنوان عدد شخصی خود برگزید.
زندگی او سراسر پر از عیاشی و مصرف مواد در کنار پرداختن به جادو بود و از یکی از فاحشه ها بیماری سفلیس گرفت.
در سال ۱۹۲۰ معبدی به نام تله ما در جزیره سیسیل بنا نهاد. در آنجا زوج های جوان را دعوت میکرد تا در مقابل هم به رابطه جنسی بپردازند و اعمال جادویی را انجام بدهند.
گزارش ها درمورد فعالیت های این معبد فورا به گوش روزنامه ها رسید و جامعه مذهبی آن زمان که مسیحیان معتقدی بودند، فریاد اعتراض سر دادند.
بریتانیا فورا کراولی را از تمام مناطق تحت حکمرانی این کشور، اخراج کرد.
کراولی به امریکا رفت و در آنجا فعالیت های خود را به صورت غیرمستقیم ادامه داد. طوری که اساتیدی تربیت میکرد و آنها معبد خود را میگرداندند. اما اصول کارشان طبق کتاب شریعت و آموزه های کراولی بود.
در آنجا جک پارسونز مخترع سوخت جامد موشک، مدتی به صورت غیرمستقیم شاگرد کراولی بود و تصور میکرد که اعمال جادویی به او در داشتن الهامات و پیشرفت علمی کمک میکنند.
مدتی بعد پارسونز به علت یک انفجار در آزمایشگاه خود، کشته شد، وقتی که داشت روی سوخت موشک کار میکرد.
عده ای از دوستان او گفتند که این مرگ مشکوک بوده و کسی باعث انفجار و مرگ او شده است.
کراولی در امریکا نیز به عنوان شرورترین مرد جهان شناخته شد و از این کشور هم اخراج شد و تمامی معابد توسط پلیس پاکسازی شدند.
او در اواخر عمرش نوشته های دیگری هم داشت که هیچ ناشری قبول نکرد آنها را چاپ کند. همچنین برخی از کتاب هایش تجدید چاپ نشدند و به صورت غیرقانونی و دستی توسط طرفدارانش تایپ و توزیع شدند.
سرانجام کراولی در اول دسامبر ۱۹۴۷ در حالی که معتاد به هروئین بود و از بیماری ذات الریه رنج میبرد، به علت این بیماری در تنهایی مرد.
اگر علاقمند به مطالب بیشتری درمورد این شخصیت هستید، ویدیوی ساخته شده توسط ما را میتوانید در یوتیوب ببینید:
برای نوشتن این مقاله از کتاب جهان شگفت انگیز ارواح و پدیده های بی توضیح، سایت ویکی پدیا و سریال فرشته عجیب، کمک گرفته شده است.
